سپید: مدیریت ریسک تعاریف مختلفی دارد ولی در نهایت این تعاریف با هم متفاوت نیستند و شامل چند فاز یا مرحله هستند، «بوهم» مدیریت ریسک را شامل فرایندی با دو فاز اصلی تعریف میکند:
فاز تخمین ریسک (شامل شناسایی، تحلیل و اولویتبندی) و فاز کنترل ریسک (شامل مراحل برنامهریزی مدیریت ریسک، برنامهریزی نظارت ریسک و اقدامات اصلاحی)، همچنین «فیرلی» مدیریت ریسک را به هفت مرحله تقسیم میکند:
مرحله اول شناسایی فاکتورهای ریسک، مرحله دوم تخمین احتمال رخداد ریسک و میزان تاثیر آن، مرحله سوم ارائه راهکارهایی جهت تعدیل ریسکهای شناسایی شده؛ مرحله چهارم نظارت بر فاکتورهای ریسک، مرحله پنجم ارائه یک طرح احتمالی، مرحله ششم مدیریت بحران و مرحله هفتم احیای سازمان بعد از بحران.
از جنبه ساختارگرایانه در صنایع داروسازی مدیریت ریسک محدود میشود به بررسی جنبههای ریسک از دو دیدگاه جایگاه مدیریت ریسک بر آسیبهای شغلی و خطرات احتمالی حادث از آن که به ایمنی شغلی مشهورند و دیگری خطرات احتمالی که کیفیت دارو را تهدید میکند و به آن مدیریت ریسک کیفیت میگویند.
مدیریت ریسک کیفیت برمیگردد به عوامل پنجگانه مدیریت کیفیت در یک کارخانه داروسازی که شامل موارد ذیل است: تضمین کیفیت (QA)، کنترل کیفیت (QC)، عملیات ساخت خوب (GMP)، مرور کیفیت محصولات(PQR) و در نهایت مدیریت ریسک کیفیت (QRM).
میخواهیم کمی بیشتر به عامل پنجم بپردازیم تا در نهایت ارکان پنجگانه کیفیت بیش از پیش تحت کنترل باشد. چراکه چهار رکن اولی از دید پردازش و داشتن سازمان جایگاه مطلوبی در صنایع داروسازی ایران دارد و امید آنکه این واحدها با میزانها و معیارهای بینالمللی کارکرد داشته باشند، ولی کمتر شرکتی است که مدیریت ریسک کیفیت داشته باشد و متاسفانه وقتی اهمیت پیدا میکنند که کار از کار گذشته است و پیشگیری بعد از وقوع حادثه است. به هرحال راه حل بسیار ساده است و مدیریت ریسک کیفیت میتواند به عنوان یک فرایند نظاممند در شرکتها شکل بگیرد و با انتخاب افراد باتجربه و متخصص از هر واحد تحت کنترل باشد که از مراحل اولیه تولید یک محصول که شامل مواد اولیه، مواد جانبی و اقلام بستهبندی است تا فروش و بازاریابی و مراقبتهای بعدی را شامل میشود.
موارد بالا همگی ریسکهای اولیه و تعریف شده است ولی آنچه در این روزها شایع شده است، ریسکهای ثانویه است که محصول شبکههای اجتماعی است و آسیبهای پی در پی که بر برند وارد میکند و اعتبار و شهرت نام تجاری را ضعیف و ضعیفتر میکند، شایسته است که مدیران ارشد شرکتهای داروسازی و هلدینگهای دارویی افزون بر رعایتهای استانداردهای ذکر شده به منظور جلوگیری از خطرات احتمالی ناشی از شبکههای اجتماعی این مقوله را جدیتر گرفته و واحدهای روابط عمومی خود را فعالتر کنند. در هر دو تقسیمبندی «بوهم» و «فیرلی» شناسایی ریسک از آغازین مراحل مدیریت ریسک است و به طور معمول در صنعت داروسازی شامل موارد بسیاری است که باید به تفکیک لیست شود و در فازهای بعدی که کنترل ریسک است با استفاده از ابزارهای موجود در فضای مجازی مثل تلگرام، لینکدین، توئیتر و …احتمال رخداد آن تخمین زده شود تا راهکارهای تعدیل آن ارائه و یک یا دو طرح احتمالی برای مدیریت بحران ریسک گرفته شود تا در نهایت سازمان احیا شود.
مشاور استراتژیک شرکتهای دارویی